نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: در آرزوی یک زوج 4 نفره.....

683
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    27666
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    در آرزوی یک زوج 4 نفره.....

    سلام...
    نمیدونم از کجا شروع کنم...راستش مشکل من میدونم که شاید مسخره باشه..و بچه گانه...اما هست و آزارم میده..
    من دچار تردید و دوگانگی شدم..مدام نگران و ناراحتم...ازدواج مثل غول شده برام..هر کسی تو زندگیم پیدا میشه..یه موردی داره..مثلا..من یک دوست بسیار صمیمی دارم در حدود 12 ساله با همیم...یک عشقی ذاشت دوست ما که مدت ها بود میونشون یهم خورده بود و به نظرم زوج مناسبی بودن برای هم...من تازه گوشی خریده بود و از طریق تانگو این عاقا رو پیدا کردم ..میدونستم که یه برادر داره که ازدواج کرده..به طور اتفاقی برادرش رو هم پیدا کردم...و خواستم از طریق اون بفمم که چه بلایی سر عشق دوستمون اومده...از طریق چت و بدون اینکه شک کنه با برادرش قرار گذاشتم چون ظاهرا طلاق گرفته بود و به بهانه دوستی رفتم تا سر از ماجرا در بیرام...اتفقا بسیار پسر خوب و جذاب و همه چی تمومی به نظر میومد..
    خلاصه رابطه دوستم با عشقش درست شد و دوست پسرش فهمید من این کارو کردم و بسیار عصبانی شد و به برادرش اجازه نداد با من در ارتباط باشه...من و دوستم خیلی بهم وابسته هستیم...و همیشه از اینه رابطمون بعد از ازدواج چه طوری میشه و آیا همسرانمون بهم میخورن یا نه ناراحت و نگران بودیم...دیدار من و برادرش همون یه بار شد..و من خیلی ازش خوشم اومد اون هم ظاهرا همینطور...اما دیگه تموم شد...رابطه دوستم پایدار شده خدا رو شکر...من هم خوشحال بودم که اگه من و برادرش با هم جور بشیم..دیگه فاصله ایی بین من و دوستم نمیوفته و با این خیال که بعد از ازدواج اینها من هم با اپبرادرش جور میشم مدت ها ادامه دادم..تا اینکه یه روز دوستم گفت که از نامزدش براش گفته پسره دنبال دختر میگرده و دوست دختر پیدا کرده برای ازدواج.و کاملا منو فراموش کرده..و متاسفانه تو این مدت فهمیدم که اخلاق نداره بسیار زیاد اهل دوست دخترو دختر بازی بوده و بلد نیست انتخاب کنه و کارهای چیپی میکنه و رفتارش با اینکه 40 سالشه شبیه بچه هاست و اصلا انتخاب معقولی به نظر نمیاد..بر خلاف نامزد دوستم که پسر سنگین و عاقلیه...
    خلاصه مطلب اینکه..خیلی خیلی خیلی تو ذوقم خورد..شاید فکر کنین مسخرس ..اما من خوشحال بودم که یه پسر درست حسابی پیدا کردم و با این ازدواج برای همیشه یعنی من و دوستم با این دو برادر با هم میمونیم....اما حالا همه چی خراب شد..انقدر حالم بد شد که تا صبح نخوابیدم...انگار همه برنامه ریزی هام و رویا هایی که بافته بودم بهم ریخت..از طرفی از خدا هم شاکی شدم که من سالم زندگی کردم...و شرمنده نیستم چرا با اینکه میدونست ارزوی من چیه ...برادر خوبه رو نصیب دوستم کرد و از اون یکی برادرش هیچی در نیومد...حالا
    هم خیلی ناراحتو نگرانم....نمیدونم چیکار کنم...چه اتفاقی برای ازدواجم میوفته..چون برادرش به نظر خیلی پرفکت بود..از نظر ظاهر..موقعیت شغلی ..مالی و رفتار ظاهری عالی ولی انگار به لحاظ اخلاقی اصلا بدرد نمیخوره...نمیدونم چه جوری با خودم کنار بیام....

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : در آرزوی یک زوج 4 نفره.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط mari_khani نمایش پست ها
    سلام...
    نمیدونم از کجا شروع کنم...راستش مشکل من میدونم که شاید مسخره باشه..و بچه گانه...اما هست و آزارم میده..
    من دچار تردید و دوگانگی شدم..مدام نگران و ناراحتم...ازدواج مثل غول شده برام..هر کسی تو زندگیم پیدا میشه..یه موردی داره..مثلا..من یک دوست بسیار صمیمی دارم در حدود 12 ساله با همیم...یک عشقی ذاشت دوست ما که مدت ها بود میونشون یهم خورده بود و به نظرم زوج مناسبی بودن برای هم...من تازه گوشی خریده بود و از طریق تانگو این عاقا رو پیدا کردم ..میدونستم که یه برادر داره که ازدواج کرده..به طور اتفاقی برادرش رو هم پیدا کردم...و خواستم از طریق اون بفمم که چه بلایی سر عشق دوستمون اومده...از طریق چت و بدون اینکه شک کنه با برادرش قرار گذاشتم چون ظاهرا طلاق گرفته بود و به بهانه دوستی رفتم تا سر از ماجرا در بیرام...اتفقا بسیار پسر خوب و جذاب و همه چی تمومی به نظر میومد..
    خلاصه رابطه دوستم با عشقش درست شد و دوست پسرش فهمید من این کارو کردم و بسیار عصبانی شد و به برادرش اجازه نداد با من در ارتباط باشه...من و دوستم خیلی بهم وابسته هستیم...و همیشه از اینه رابطمون بعد از ازدواج چه طوری میشه و آیا همسرانمون بهم میخورن یا نه ناراحت و نگران بودیم...دیدار من و برادرش همون یه بار شد..و من خیلی ازش خوشم اومد اون هم ظاهرا همینطور...اما دیگه تموم شد...رابطه دوستم پایدار شده خدا رو شکر...من هم خوشحال بودم که اگه من و برادرش با هم جور بشیم..دیگه فاصله ایی بین من و دوستم نمیوفته و با این خیال که بعد از ازدواج اینها من هم با اپبرادرش جور میشم مدت ها ادامه دادم..تا اینکه یه روز دوستم گفت که از نامزدش براش گفته پسره دنبال دختر میگرده و دوست دختر پیدا کرده برای ازدواج.و کاملا منو فراموش کرده..و متاسفانه تو این مدت فهمیدم که اخلاق نداره بسیار زیاد اهل دوست دخترو دختر بازی بوده و بلد نیست انتخاب کنه و کارهای چیپی میکنه و رفتارش با اینکه 40 سالشه شبیه بچه هاست و اصلا انتخاب معقولی به نظر نمیاد..بر خلاف نامزد دوستم که پسر سنگین و عاقلیه...
    خلاصه مطلب اینکه..خیلی خیلی خیلی تو ذوقم خورد..شاید فکر کنین مسخرس ..اما من خوشحال بودم که یه پسر درست حسابی پیدا کردم و با این ازدواج برای همیشه یعنی من و دوستم با این دو برادر با هم میمونیم....اما حالا همه چی خراب شد..انقدر حالم بد شد که تا صبح نخوابیدم...انگار همه برنامه ریزی هام و رویا هایی که بافته بودم بهم ریخت..از طرفی از خدا هم شاکی شدم که من سالم زندگی کردم...و شرمنده نیستم چرا با اینکه میدونست ارزوی من چیه ...برادر خوبه رو نصیب دوستم کرد و از اون یکی برادرش هیچی در نیومد...حالا
    هم خیلی ناراحتو نگرانم....نمیدونم چیکار کنم...چه اتفاقی برای ازدواجم میوفته..چون برادرش به نظر خیلی پرفکت بود..از نظر ظاهر..موقعیت شغلی ..مالی و رفتار ظاهری عالی ولی انگار به لحاظ اخلاقی اصلا بدرد نمیخوره...نمیدونم چه جوری با خودم کنار بیام....
    عزیزم زمان همه چیو حل میکنه خدا رو شکر کن که زودتر فهمیدی
    این و بدون اخلاق خیلی خیلی خیلی مهم توی زندگی حتی قابل قیاس با موارد ظاهری و مالی نیست

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : در آرزوی یک زوج 4 نفره.....

    خانوم شما خودتون چند سالته؟؟ طرف 40سالشه یعنی حاظر بودی باهاش ازدواج کنی!!؟

    تانگو نشناخته وندیده وفلان میاد سر قرار یعنی پرفکت بود!!

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : در آرزوی یک زوج 4 نفره.....

    شما میگی سالم زندگی کردی خدا شکر پس زیاد غصه نخور شر از سرتون رد شده وگرنه معلوم نبود چی میشه

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    27666
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : در آرزوی یک زوج 4 نفره.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    خانوم شما خودتون چند سالته؟؟ طرف 40سالشه یعنی حاظر بودی باهاش ازدواج کنی!!؟

    تانگو نشناخته وندیده وفلان میاد سر قرار یعنی پرفکت بود!!
    ..........من خودم 31 ساله هستم....البته نمیدونم چرا اصلا به این موضوع فکر نکردم که آیا کسی به این سرعت قرار بزاره با آدم یعنی قابل اعتمادی نیست؟؟؟؟راستش من چون خودم نقشه داشتم و رو حساب دوستی نمیخواستم قرار بزارم به این موضوع فکر نکردم....مشکلش چیه ؟؟؟؟

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    27666
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : در آرزوی یک زوج 4 نفره.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط misseli vrn نمایش پست ها
    عزیزم زمان همه چیو حل میکنه خدا رو شکر کن که زودتر فهمیدی
    این و بدون اخلاق خیلی خیلی خیلی مهم توی زندگی حتی قابل قیاس با موارد ظاهری و مالی نیست
    مرسی از جوابتون....اره اینو صددرصد موافقم...من بیشتر تو حالم خورده..چون انگاری یکم زیادی عین بچه ها خیالبافی کردم....فکر میکردم اگه با این آقا جور بشم دیگه رابطم با دوست صمیمی خودم هم تا همیشه ادامه داره و ازدواج باعث جدایی مون نمیشه و اینکه جاری شدنمون برام خیلی جالب بود....ولی باور کن اگه این اقا رو میدیدی محال بود باور کنی بخواد این همه خصوصیت منفی داشته باشه ...اصلا بد نبود خلیلی با نمک و جذاب و راحت برخورد میکرد..تنها موضوعی که آزارم داد قلبا این بود که فهمیدم..خیلی دختر باز بوده...البته الکیا چون هیچ وقت هم تو این امر موفق نبوده..چون دوست داشته ازدواج کنه اما همیشه انتخاب هاش بی جواب مونده بودن..

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آرزوی مرگ پدرم رو دارم
    توسط khaste. در انجمن روابط والدین و فرزندان
    پاسخ: 61
    آخرين نوشته: 11-26-2023, 12:05 AM
  2. با شوهر منزوی چه کنم ؟؟؟
    توسط baran61 در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 18
    آخرين نوشته: 12-12-2021, 01:15 PM
  3. آرزوی مرگ
    توسط DaaDGaaR در انجمن خودکشی، ناامیدی و یاس
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 12-21-2015, 09:12 AM
  4. ازدواج با یک مرد منزوی!؟
    توسط Artin در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-22-2014, 10:10 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد